قيام وانقلاب

نويسنده:سارا محمدى نژاد

از منظر انديشمند معاصر على صفايى حائرى

انقلاب اسلامى همراه بينات‌،انتظار وقيام شکل ‌گرفت. بينات کار رسول ومربى بود و با هدايت آنها تو بايد راه مى‌افتادى و گام‌هايى برمى‌داشتى و آمادگى در فکر ، ظرفيت ، طرح عمل، تشکل و مديريت را به دست مى‌‌‌آوردي. با اين انتظار و آ‌مادگى دشمن و آفت‌ها در تو نفوذى نداشتند و تو مى‌توانستى دردشمن نفوذ کنى و گام دوم را برداري. پس از اين دو گام وهمراه تقويت خويش و تضعيف دشمن مى‌توانستى قيام کني.
قيام گام سوم است. با اين گام‌ها انقلاب تحقق مى‌يابد اما حفظ ونگهدارى در برابر نفوذ مستمر دشمن و آفت‌هاى بى‌شمار و گوناگون وتوسعه و گسترش انقلاب در سطوح مختلف و در مناطق ديگربه عهده تو مى‌ماند. آنجا که غافل بشوى و يا خسته بشوى و يا کوتاه بيايى دشمن منتظر و آفت‌هاى گسترده نفوذمى‌کنند وهجوم مى‌‌آورند خيال نکنه هنگامى که آخرين گام را برداشتى وبه انقلاب رسيدى کار تمام مى‌شود .وقتى که تو به سرزمين مقصود مى‌‌رسى وقتى که از راه فارغ مى‌شوى تازه به کارهاى جديد بر مى‌خوري،‌ خيمه مى‌زنى ومستقر مى‌شوى تا بتوانى به محافظت ونگهدارى وتوسعه و گسترش آنچه که به دست آ‌ورده‌اى مشغول شوي.
تا ديروز دست تو باز بود تو حمله مى‌کردى و دشمن عهده‌دار صحنه بود. امروز تو عهده‌دارى و دست دشمن باز است. از داخل و خارج با نفوذ و زدوبند و آفت فشانى کار مى‌کند تو نمى‌توانى يک لحظه غفلت کنى و يک لحظه به عشرت بپردازى و يا از آ‌فت‌‌ها وزمينه‌هاى انحراف و ارتجاع چشم بردارى که اختلاس ، رشوه ،‌ظلم و تجاوز و يارگيرى و زدوبند شروع مى‌شود و آنهايى که تا ديروز با صداقت کار مى‌کردند همين که چپاول اينها و دست‌هاى خالى خود را مى‌بينند گويى از خواب بيدار مى‌شوند وبه چپاول‌هايى با دست‌هاى پاک و دست‌هاى باز مى‌پردازند و ناپاکى و فساد اينها خيلى بيشتر وعميق‌تر است که خانگى هستندو مورد اعتماد چوپان گله اگر به زندگى مشغول شود چيزى از گله‌ باقى نمى‌ماند.
چقدر بايد بيدار بود و حليم بود وگرنه در خواب تو،بيدارها کار را تمام مى‌کنند و در هنگام شتاب وعجله به خودت خيانت مى‌کنى و با خيانت خود به صداقت گذشته خود مى‌خندى ونتيجه کار تا آنجا مى‌رسد که از دين خدا با تمسخر ياد مى‌کنى و به کفر و تکذيب روى مى‌آورى که اين حکايت قرآن است:” ثم کان الذين اساءوا السوى ان کذبوا بايات الله وکانو بها يستهزئون” (روم ، 10) اين است که به آيات خدا تکذيب کنندو آن را هميشه به بازى بگيرند. بى جهت اين همه پاداش براى جهاد و قيام در راه حق نمى‌دهند که رنج‌هاى بسيار در راه است.بايد با انتظار و آماده باش وسيع بيايى و در دل دشمن نفوذ کنى و پايگاه‌هاى او را بگيرى وخون بدهى و خون بريزى وتازه اول درگيرى‌ها و برخوردها ودقت‌ها و حفاظت‌ها ودست به کار شدن‌هاست .
و بى‌جهت نيست که شيطان اين گونه دست و پا مى‌کند واقدام مى‌نمايد که او به نسبت ارزش کار، سرمايه‌گذارى مى‌کند و برنامه مى‌ريزد و سپاهيانش را به کار مى‌کشد و از داخل و خارج واز مومن و کافر بهره مى‌گيرد و با دست و دوست کارهايى مى‌پردازد که از دشمن ساخته نيست واز داخل به فتوحاتى مى‌رسد که از خارج نمى‌توانست چون ‌آنجا که مدافع‌‌ها مهاجم شوند ديگر چه کسى جلودار مى‌شود؟ که بايد عقب نشست و از نو بذر پاشيد و باغبانى کرد و با جوانه‌هاى تازه به غلظت و قدرت و به استقلال و روى پا ايستادن مجدد رسيدو دل رسول ورهبران راشاد نمود. اين‌على اين مرد راه ،اين بيدار پا در رکاب، اين حليم صبور، مى‌گويد : “ صبروا اياما اعقبتهم رافه طويله”( نهج‌البلاغه،‌خ 192) روزهاى انگشت شمار و کمى را صبر کردند وآرامش و راحتى طولانى و بلندى را به دست آوردند.
سالک مبارز راه خدا دراين دنيا آسودگى ندارد. فوز او و راحتى او با شهادت و يا مرگ او از راه مى‌رسد که باز على اين خون خدا در ميان محراب خون و در هنگام نماز عشق فرياد زد:

“فزت و رب الکعبه “

بنابراين به‌طور کلى ودر بيانى خلاصه بايد گفت: قيام گام سوم انقلاب است. با اين گام انقلاب تحقق مى‌يابد ولى حفظ و توسعه آن به عهده توست . حفظ و نگهدارى از نفوذ دشمن و آفت‌هاى گوناگون وتوسعه در سطوح مختلف جامعه و در مناطق و جوامع ديگر. با اين گام تو به سرزمين مقصود مى‌رسى و کار تو سنگين مى‌شود چون تا ديروز دشمن مشغول بود و دست تو بازبود، امروز تو مشغولى واو مى‌تواند آفت فشانى کند ودر ميان دوستان دشمنى بيندازد. و آنهايى را که تا ديروز بى‌ امان مى‌کوشيدند به چپاول بى‌امان بکشاند واينهايى که بدى را بدانجام مى‌دهند خطرناک هستند. درهر حال قيام و جهادمسائل گسترده‌اى دارد. از آن همه به مفهوم وفضيلت و آثارو انواع و مبانى و اهداف و موانع وانگيزه‌ها ونشانه‌هاى مجاهدين واحتمالات جهاد و مشکلات آن وشکست ، پيروزى ،صلح و پيمان بايد پرداخته شود .